نیروانا

"هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد....به همین دلیل....ناشی به دنیا آمدیم و خام خواهیم رفت!!!"

نیروانا

"هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتد....به همین دلیل....ناشی به دنیا آمدیم و خام خواهیم رفت!!!"

بخشی از وصیتنامه داریوش پادشاه بزرگ ایران

                                       وصیتنامه داریوش

اینک که من از دنیا می روم  بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران دارای احترام میباشند؛

جانشین من خشایارشاه باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد؛ و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائرآنها را محترم بشمارد.

اکنون که من از دنیا می روم تو دوازده کروردر یک زردرخانه سلطنتی داری واین زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه ازآن بکاهی؛ من نمی گویم که در مواقع ضروری ازآن برداشت نکن زیرا قاعده این زردرخانه آنست که در هنگام ضرورت ازآن برداشت کنند اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان.مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.

ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله درنقاط مختلف کشورهستم ومن روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته میشود و به شکل استوانه است در مصرآموختم وچون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات درآن بوجود نمی آیند و غله در این انبارها چند سال میماند بدون اینکه فاسد شود وتو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشوردرانبارها موجود باشد و هرساله بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود درانبارها برای تأمین کسر خواربار استفاده کن وغله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه دراین مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود.

هرگزدوستان وندیمان خود را به کارهای مملکتی نگماروبرای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنها به مردم ظلم کنند واستفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تودوست هستند و تو ناچاری  که رعایت دوستی بنمایی.

کانالی که من می خواستم بین شط نیل ودریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده وتمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتیها ازآن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتیها ترجیح بدهند که از آن عبورنکنند.

اکنون من سپاهی به طرف مصرفرستادم تا اینکه در این قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار کند؛ ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم وتو باید این کاررا به انجام برسانی. با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن وبه یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادراست مرتکبین فجایع را تنبیه کند.

توصیه دیگر من به تو اینست که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هر دوی آنها آفت سلطنت هستند؛ و بدون ترحم دروغگو را ازخود دورنما. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان به مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است واگراین قانون را حفظ کنی؛ عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت.

افسران وسربازان ارتش را راضی نگهدارو باآنها بد رقتاری نکن. اگر با آنها بدرفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند؛ اما درمیدان جنگ تلافی خواهند کرد؛ ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطورخواهد بود که دست روی دست میگذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم نمایند.

امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذاراتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود وهر قدر که فهم و عقل آنها زیادترشود؛ تو با اطمینان بیشتر می توانی سلطنت کنی. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته بخاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی نماید.

بعد از آنکه من زندگی را بدرود گفتم؛ بدن مرا بشوی وآنگاه کفنی را که خود فراهم

کرده ام بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار؛ اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هر زمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا آنجا ببینی و بفهمی من که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی اینست که بمیرد؛ خواه پادشاه  بیست وپنج کشور باشد یا یک خارکن و هیچکس در این جهان باقی نمی ماند. اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی غرور و خود خواهی بر تو غلبه نخواهد کرد؛ اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگو که قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند.

زنهار؛ زنهار؛ هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار بدهد و رأی صادر نماید. زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد.

هرگز از آباد کردن دست بر ندار؛ زیرا اگر دست از آباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا قاعده اینست که وقتی کشور آباد نمی شود  به طرف ویرانی میرود؛ در آباد کردن حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه اول اهمیت قرار بده.

عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت؛ ولی عفو فقط موقعی باید به کار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگربه دیگری خطایی کرده باشد وتوخطا را عفوکنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای.

پیش از این چیزی نمی گویم واین اظهارات را باحضورکسانی که غیرازتودراین جا حاضر هستند کردم تا اینکه بدانند قبل ازمرگ؛ این توصیه ها را کرده ام واینک بروید ومرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم که مرگم نزدیک شده است.

 

چهارشنبه ۱۸/۷/۱۳۸۶